شنبه 90 دی 24 , ساعت 3:0 عصر
گویی در این عالم نبستم
انچنان غرق در افکار پنهانی خود هستم
ودر گرداب پریشانی واندوة دست و پا میزنم
پاهایم بی ارادة ..... قدم بر میدارند
قطرات اشک چشمان غم زدةام را مرطوب می کنند
لبانم خاموش و دلم فریاد می زند نهالم دلتنگتم
بی ارادة اهی جگرسوز بیرون می اید ...............
گویی هیچ صدایی نمیشنوم .....فقط می روم بی اراده ...تا به کجا ندانم .
نوشته شده توسط فرح نهالی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ